زبان کودکان، زبان کودکانه، سخن گفتن مانند کودکان، برای مثال بهر طفلی نو پدر تی تی کند / گرچه عقلش هندسۀ گیتی کند (مولوی - ۳۱۵)، هر نوع کلوچه و مانند آنکه از خمیر به شکل جانوران برای اطفال درست کنند
زبان کودکان، زبان کودکانه، سخن گفتن مانند کودکان، برای مِثال بهر طفلی نو پدر تی تی کند / گرچه عقلش هندسۀ گیتی کند (مولوی - ۳۱۵)، هر نوع کلوچه و مانند آنکه از خمیر به شکل جانوران برای اطفال درست کنند
بمعنی خوگیر اسب. این لغت ترکی است و در مصطلحات نوشته که تکلتو خوگیر اسب که آنرا نمدزین گویند... و در چراغ هدایت بمعنی نمدزین... (غیاث اللغات). نمدزین و آنرا خوگیر نیز گویند. (آنندراج). چیزی که از نمد و جز آن دوزند و زیر زین گذارند و ترمه نیز گویند تا بر پشت اسب از زین آسیبی نرسد. (ناظم الاطباء). صاحب برهان در ذیل کلمه نمدزین آرد... که بر پشت اسب نهند و زین را بر بالای آن گذارند و در این زمان تکلتو گویند -انتهی. صاحب منتهی الارب در ذیل جدیده السرج، در مادۀ ’ج دد’ آرد: تکلتوی زین و هما جدیدتان...: ای جل خرسک تکلتو را مکن عیب و در بر سر توهم در تو بره. نظام قاری. ای تکلتو بکفل پوش چو روزی برسی خدمات جل خرسک برسان ایشان را. نظام قاری. ور تکلتو خوری و جل سایی تیغۀ پشت و دستۀ دندان. ظهوری (از آنندراج). چو زین خود را نمی خواهد بپهلو که دارد پشت او ریش از تکلتو. اشرف (ایضاً). ، ریش که به اختلاط سبل دراز شده باشد... ریش که سبلت داخل کرده دراز سازند. (غیاث اللغات). و به مجاز ریشی که به اختلاط سبل دراز شده باشد چون دمی ماند... (آنندراج). بروت و شارب. (ناظم الاطباء)
بمعنی خوگیر اسب. این لغت ترکی است و در مصطلحات نوشته که تکلتو خوگیر اسب که آنرا نمدزین گویند... و در چراغ هدایت بمعنی نمدزین... (غیاث اللغات). نمدزین و آنرا خوگیر نیز گویند. (آنندراج). چیزی که از نمد و جز آن دوزند و زیر زین گذارند و ترمه نیز گویند تا بر پشت اسب از زین آسیبی نرسد. (ناظم الاطباء). صاحب برهان در ذیل کلمه نمدزین آرد... که بر پشت اسب نهند و زین را بر بالای آن گذارند و در این زمان تکلتو گویند -انتهی. صاحب منتهی الارب در ذیل جدیده السرج، در مادۀ ’ج دد’ آرد: تکلتوی زین و هما جدیدتان...: ای جل خرسک تکلتو را مکن عیب و در بر سر توهم در تو بره. نظام قاری. ای تکلتو بکفل پوش چو روزی برسی خدمات جل خرسک برسان ایشان را. نظام قاری. ور تکلتو خوری و جل سایی تیغۀ پشت و دستۀ دندان. ظهوری (از آنندراج). چو زین خود را نمی خواهد بپهلو که دارد پشت او ریش از تکلتو. اشرف (ایضاً). ، ریش که به اختلاط سبل دراز شده باشد... ریش که سبلت داخل کرده دراز سازند. (غیاث اللغات). و به مجاز ریشی که به اختلاط سبل دراز شده باشد چون دمی ماند... (آنندراج). بروت و شارب. (ناظم الاطباء)
ظهور نو، پادشاه حبش یا کوش که در زمان آسا با لشکر بیشمار برزم یهودا برخاست و در مریشه در وادی صفاته منهزم گشت. (دوم تواریخ ایام 14:9) (قاموس کتاب مقدس). و بنقل بستانی در چهاردهمین سال پادشاهی آسا زارح با یک ملیون سپاهی و 200 کشتی بقصد جنگ با یهود به مریشه رفت... و نسب زارح مورد اختلاف است و مظنون آن است که لغتی است عبرانی و نام ’سرخون یا سرکون’ اول یا دومین پادشاه از بیست و دومین سلسلۀ پادشاهان مصر است. (از دائره المعارف بستانی)
ظهور نو، پادشاه حبش یا کوش که در زمان آسا با لشکر بیشمار برزم یهودا برخاست و در مریشه در وادی صفاته منهزم گشت. (دوم تواریخ ایام 14:9) (قاموس کتاب مقدس). و بنقل بستانی در چهاردهمین سال پادشاهی آسا زارح با یک ملیون سپاهی و 200 کشتی بقصد جنگ با یهود به مریشه رفت... و نسب زارح مورد اختلاف است و مظنون آن است که لغتی است عبرانی و نام ’سرخون یا سرکون’ اول یا دومین پادشاه از بیست و دومین سلسلۀ پادشاهان مصر است. (از دائره المعارف بستانی)
آنچه از خمیر نان بصورت مرغان و جانوران دیگر جهت تسلی طفلان سازند و پزند و بدیشان دهند، (برهان) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج)، آنچه از آرد به صورت مرغان و دیگر جانوران سازند و پزند بازیچه و خوردن کودکان را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : فخر رازی آرد را لیتی کند از برای طفلکان تی تی کند، مولوی (از فرهنگ رشیدی)، ، زبان کودکانه، سخن گویی همچون کودکان، (فرهنگ فارسی معین)، الفاظ گنگ کودکان که تازه زبان به سخن بازکنند و اطرافیان آنها را تکرار کنند برای نوازش و تشویق آنان به سخن گویی: ور نباشد گوش تی تی می کند خویشتن را گنگ گیتی می کند، مولوی (مثنوی چ خاور ص 34)، بهر طفلی نو، پدر تی تی کند گرچه عقلش هندسه گیتی کند، مولوی (مثنوی ایضاً ص 129)، ، کلمه ای باشد که مرغان را بدان طلبند، (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء)، توتو، که مرغان را بدان طلبند دانه چیدن را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، طلب کردن مرغ بچگان را برای دانه، (غیاث اللغات)، در زبانی ’؟’ از حروف انکار است چنانکه در فارسی نی نی، (غیاث اللغات) (آنندراج)، زنان پادشاهان گیلان را گویند، (برهان) (از فرهنگ جهانگیری)، لقب زنان پادشاهان گیلان، (فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء)
آنچه از خمیر نان بصورت مرغان و جانوران دیگر جهت تسلی طفلان سازند و پزند و بدیشان دهند، (برهان) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج)، آنچه از آرد به صورت مرغان و دیگر جانوران سازند و پزند بازیچه و خوردن کودکان را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : فخر رازی آرد را لیتی کند از برای طفلکان تی تی کند، مولوی (از فرهنگ رشیدی)، ، زبان کودکانه، سخن گویی همچون کودکان، (فرهنگ فارسی معین)، الفاظ گنگ کودکان که تازه زبان به سخن بازکنند و اطرافیان آنها را تکرار کنند برای نوازش و تشویق آنان به سخن گویی: ور نباشد گوش تی تی می کند خویشتن را گنگ گیتی می کند، مولوی (مثنوی چ خاور ص 34)، بهر طفلی نو، پدر تی تی کند گرچه عقلش هندسه گیتی کند، مولوی (مثنوی ایضاً ص 129)، ، کلمه ای باشد که مرغان را بدان طلبند، (برهان) (از فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء)، توتو، که مرغان را بدان طلبند دانه چیدن را، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، طلب کردن مرغ بچگان را برای دانه، (غیاث اللغات)، در زبانی ’؟’ از حروف انکار است چنانکه در فارسی نی نی، (غیاث اللغات) (آنندراج)، زنان پادشاهان گیلان را گویند، (برهان) (از فرهنگ جهانگیری)، لقب زنان پادشاهان گیلان، (فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء)